loading...

آموزش اصولی زیان

بازدید : 7
يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 زمان : 8:23


facilitate the development of sth.

تسهیل توسعه چیزی

help with the development of

کمک به توسعه

Meaning: promote the development of sth.

ارتقا توسعه چیزی

EXP: This company facilitated the development of cloud computing with some of its large-scale research projects.

این شرکت توسعه رایانش ابری را با برخی پروژه های تحقیقاتی کلان مقیاس خود تسهیل کرد.

inhibit the development of sth.

مانع توسعه چیزی شدن

arrest the development of sth.

متوقف نمودن توسعه چیزی

Meaning: prevent sth. from developing

جلوگیری از توسعه چیزی

EXP: Failure to establish an efficient transport network inhibited/arrested the development of international trade.

عدم ایجاد یک شبکه حمل و نقل کارآمد مانع از توسعه تجارت بین‌المللی شد.

accompany sth.

همراه بودن با چیزی

Meaning: to exist at the same time as sth.

همزمان با چیزی وجود داشتن

EXP: Changing seasons accompany our planet’s revolution around the sun (Cambridge IELTS 8).

تغییر فصول با چرخش سیاره ما به دور خورشید همراه است (کمبریج آیلتس 8).

lag behind

عقب افتادن

fall behind

عقب افتادن

Meaning: develop more slowly than others

کندتر از سایرین رشد کردن

EXP: The auto industry in this country is starting to lag behind that in other countries.

صنعت خودرو در این کشور از سایر کشورها عقب افتاده است.

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به توسعه Development در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با توسعه در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.

منبع: https://tatschool.ir/education/development-terms-ielts/


facilitate the development of sth.

تسهیل توسعه چیزی

help with the development of

کمک به توسعه

Meaning: promote the development of sth.

ارتقا توسعه چیزی

EXP: This company facilitated the development of cloud computing with some of its large-scale research projects.

این شرکت توسعه رایانش ابری را با برخی پروژه های تحقیقاتی کلان مقیاس خود تسهیل کرد.

inhibit the development of sth.

مانع توسعه چیزی شدن

arrest the development of sth.

متوقف نمودن توسعه چیزی

Meaning: prevent sth. from developing

جلوگیری از توسعه چیزی

EXP: Failure to establish an efficient transport network inhibited/arrested the development of international trade.

عدم ایجاد یک شبکه حمل و نقل کارآمد مانع از توسعه تجارت بین‌المللی شد.

accompany sth.

همراه بودن با چیزی

Meaning: to exist at the same time as sth.

همزمان با چیزی وجود داشتن

EXP: Changing seasons accompany our planet’s revolution around the sun (Cambridge IELTS 8).

تغییر فصول با چرخش سیاره ما به دور خورشید همراه است (کمبریج آیلتس 8).

lag behind

عقب افتادن

fall behind

عقب افتادن

Meaning: develop more slowly than others

کندتر از سایرین رشد کردن

EXP: The auto industry in this country is starting to lag behind that in other countries.

صنعت خودرو در این کشور از سایر کشورها عقب افتاده است.

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به توسعه Development در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با توسعه در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.

منبع: https://tatschool.ir/education/development-terms-ielts/

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 41

درباره ما
موضوعات
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
    آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    <
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 42
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 0
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 114
  • بازدید سال : 563
  • بازدید کلی : 791
  • کدهای اختصاصی