sth. runs in the family
چیزی در خانواده موروثی است
Meaning: occur often in the family through generations
اغلب از طریق نسل ها در خانواده رخ می دهد
EXP: Many people believe athletic ability runs in the family.
بسیاری از مردم بر این باورند که توانایی ورزشی در این خانواده موروثی است.
be hereditary
ارثی بودن
Meaning: be given through the genes of a parent to a child
انتقال یافتن از طریق ژن های والدین به فرزند
EXP: This disease is hereditary so her son may suffer from it too.
این بیماری ارثی است بنابراین ممکن است پسرش نیز به آن مبتلا شود.
someone’s attachment to sb. /sth.
دلبستگی فردی به کسی/ چیزی
Meaning: the feeling of liking sb. / sth. very much
احساس دوست داشتن خیلی زیاد کسی/ چیزی
EXP: Freddie felt a particular attachment to his mother’s family.
فرِدی دلبستگی خاصی به خانواده مادرش احساس می کرد.
empty-nest syndrome
سندرم آشیانه خالی
Meaning: a situation in which parents feel unhappy because their children have become adults and have stopped living with them
موقعیتی که در آن والدین احساس ناراحتی می کنند زیرا فرزندانشان بالغ شده اند و دیگر با آنها زندگی نمی کنند
EXP: Mrs. Johnson is suffering from empty-nest syndrome.
خانم جانسون از سندرم آشیانه خالی رنج می برد.
family bonds
پیوندهای خانوادگی
Meaning: a uniting force between family members
نیروی متحد کننده بین اعضای خانواده
EXP: People tend to live longer in societies with strong family bonds.
مردم معمولا در جوامعی با پیوندهای خانوادگی قوی طول عمر بیشتری دارند.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به خانواده در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با خانواده در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.
منبع: https://tatschool.ir/education/family-terms-ielts/
sth. runs in the family
چیزی در خانواده موروثی است
Meaning: occur often in the family through generations
اغلب از طریق نسل ها در خانواده رخ می دهد
EXP: Many people believe athletic ability runs in the family.
بسیاری از مردم بر این باورند که توانایی ورزشی در این خانواده موروثی است.
be hereditary
ارثی بودن
Meaning: be given through the genes of a parent to a child
انتقال یافتن از طریق ژن های والدین به فرزند
EXP: This disease is hereditary so her son may suffer from it too.
این بیماری ارثی است بنابراین ممکن است پسرش نیز به آن مبتلا شود.
someone’s attachment to sb. /sth.
دلبستگی فردی به کسی/ چیزی
Meaning: the feeling of liking sb. / sth. very much
احساس دوست داشتن خیلی زیاد کسی/ چیزی
EXP: Freddie felt a particular attachment to his mother’s family.
فرِدی دلبستگی خاصی به خانواده مادرش احساس می کرد.
empty-nest syndrome
سندرم آشیانه خالی
Meaning: a situation in which parents feel unhappy because their children have become adults and have stopped living with them
موقعیتی که در آن والدین احساس ناراحتی می کنند زیرا فرزندانشان بالغ شده اند و دیگر با آنها زندگی نمی کنند
EXP: Mrs. Johnson is suffering from empty-nest syndrome.
خانم جانسون از سندرم آشیانه خالی رنج می برد.
family bonds
پیوندهای خانوادگی
Meaning: a uniting force between family members
نیروی متحد کننده بین اعضای خانواده
EXP: People tend to live longer in societies with strong family bonds.
مردم معمولا در جوامعی با پیوندهای خانوادگی قوی طول عمر بیشتری دارند.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به خانواده در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با خانواده در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.
منبع: https://tatschool.ir/education/family-terms-ielts/