have fond memories/recollections of sth.
خاطرات خوشی از چیزی داشتن
have sweet memories of…
خاطرات شیرینی از … داشتن
Meaning: remember sth. with great pleasure
به یاد آوردن چیزی با لذت زیاد
EXP: Most of us have fond memories/ recollections of our childhoods.
بسیاری از ما خاطرات خوشی از دوران کودکی خود داریم.
be estranged from sb.
دیر به دیر دیدن کسی/ بیگانه بودن با کسی
Meaning: not seeing friends or relatives very often
زیاد ندیدن دوستان یا اقوام
EXP: It is sad to see some grown-up children estranged from their parents.
غم انگیز است که می بینیم برخی از کودکان بالغ والدین خود را دیر به دیر می بینند.
leave a bad taste in one’s mouth
خاطره تلخی برای کسی به جا گذاشتن
Meaning: feel upset as a result of experiencing sth. unpleasant
احساس ناراحتی در نتیجه تجربه چیزی ناخوشایند
EXP: The way that teacher spoke to the kids left a bad taste in my mouth.
نحوه صحبت کردن آن معلم با بچه ها خاطره تلخی برای من به جا گذاشت.
love and devotion
عشق و ارادت
care and love
مراقبت و عشق
Meaning: loyalty and love or care for sb. or sth.
وفاداری و عشق یا مراقبت از کسی یا چیزی
EXP: Sometimes a pet can provide a person with a new focus for his/her love and devotion.
گاهی اوقات یک حیوان خانگی می تواند کانون جدیدی از عشق و ارادت را برای یک فرد فراهم آورد.
the apple of one’s eye
نور چشمی
Meaning: the person who someone loves most
کسی که یک فرد بیش از همه او را دوست دارد
EXP: Tim’s son is the apple of his eye.
پسر تیم نور چشمی اوست.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به دوران کودکی در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با دوران کودکی در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.
منبع: https://tatschool.ir/education/childhood-terms-ielts/
have fond memories/recollections of sth.
خاطرات خوشی از چیزی داشتن
have sweet memories of…
خاطرات شیرینی از … داشتن
Meaning: remember sth. with great pleasure
به یاد آوردن چیزی با لذت زیاد
EXP: Most of us have fond memories/ recollections of our childhoods.
بسیاری از ما خاطرات خوشی از دوران کودکی خود داریم.
be estranged from sb.
دیر به دیر دیدن کسی/ بیگانه بودن با کسی
Meaning: not seeing friends or relatives very often
زیاد ندیدن دوستان یا اقوام
EXP: It is sad to see some grown-up children estranged from their parents.
غم انگیز است که می بینیم برخی از کودکان بالغ والدین خود را دیر به دیر می بینند.
leave a bad taste in one’s mouth
خاطره تلخی برای کسی به جا گذاشتن
Meaning: feel upset as a result of experiencing sth. unpleasant
احساس ناراحتی در نتیجه تجربه چیزی ناخوشایند
EXP: The way that teacher spoke to the kids left a bad taste in my mouth.
نحوه صحبت کردن آن معلم با بچه ها خاطره تلخی برای من به جا گذاشت.
love and devotion
عشق و ارادت
care and love
مراقبت و عشق
Meaning: loyalty and love or care for sb. or sth.
وفاداری و عشق یا مراقبت از کسی یا چیزی
EXP: Sometimes a pet can provide a person with a new focus for his/her love and devotion.
گاهی اوقات یک حیوان خانگی می تواند کانون جدیدی از عشق و ارادت را برای یک فرد فراهم آورد.
the apple of one’s eye
نور چشمی
Meaning: the person who someone loves most
کسی که یک فرد بیش از همه او را دوست دارد
EXP: Tim’s son is the apple of his eye.
پسر تیم نور چشمی اوست.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در آموزش کلمات و اصطلاحات مربوط به دوران کودکی در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با دوران کودکی در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.
منبع: https://tatschool.ir/education/childhood-terms-ielts/